نقد و بررسی کتاب شاید باید با کسی حرف بزنی | رواندرمانی یا اعترافات مدرن؟
آیا این کتاب رواندرمانی را به تجربهای صادقانه بدل میکند یا فقط تصویر تازهای از راهنمایی فردی است؟

آیا این کتاب رواندرمانی را به تجربهای صادقانه بدل میکند یا فقط تصویر تازهای از راهنمایی فردی است؟
مقدمه: وقتی درمانگر روایت میشود
کتاب شاید باید با کسی حرف بزنی با ایدهای وسوسهانگیز آغاز میشود: روایتهای واقعی از اتاق درمان، از نگاه کسی که خود هم درمانگر است و هم درمانجو. لوری گاتلیب، نویسنده و رواندرمانگر، در این اثر نهتنها از تجربهی بیمارانش میگوید، بلکه خودش را هم بهعنوان سوژهی درمان در مرکز قرار میدهد. همین تقاطع نقشهاست که کتاب را همزمان صمیمی و پرسشبرانگیز میکند. اما آیا این صمیمیت، ما را به درکی عمیقتر از رواندرمانی میرساند، یا فقط نمایشی است از «صداقت کنترلشده» در چارچوبی روایی و بازاری؟
ساختار کتاب: چهار روایت و یک راوی
کتاب از طریق چهار روایت اصلی – چهار بیمار گاتلیب – و خودِ او بهعنوان بیمار پنجم روایت میشود. هر فصل به یکی از این زندگیها اختصاص دارد، با روایتهایی که درهمتنیدهاند و بهتدریج باز میشوند. ساختار کتاب بیشتر از یک اثر دانشگاهی یا تحلیلی، به رمان شباهت دارد: پر از تعلیق، پیشزمینه، نقطهعطف و اوج دراماتیک.
گاتلیب با مهارت روایی بالا، جلسات درمان را به لحظاتی تبدیل میکند که همزمان هم درونیاند و هم نمایشی. این سبک نگارش باعث میشود کتاب بسیار خوشخوان و حتی «اعتیادآور» باشد، اما همین ویژگی، آن را از فضای انتقادی و نظری دور میکند.
قوتها: داستانگویی در خدمت همدلی
برجستهترین ویژگی کتاب، توانایی نویسنده در ساختن روایتهایی انسانی و همدلانه است. بیماران، با تمام پیچیدگیها، زخمها و تناقضهایشان، به شخصیتهایی زنده و ملموس تبدیل میشوند. همچنین، گاتلیب از گفتن تجربههای خود ابایی ندارد: جدایی از نامزد، بحران میانسالی، مرگ و پرسش از معنای زندگی. این بازنمایی دوگانه – درمانگر و درمانجو – حس صمیمیتی عمیق ایجاد میکند، نه بهدلیل خودافشاگری صرف، بلکه بهخاطر قرار دادن خود در موقعیت انسانی مشترک با خواننده.
ضعفها: تقلیل رواندرمانی به داستان شخصی
باوجود قدرت روایی، یکی از چالشهای اصلی کتاب، تبدیل رواندرمانی به ابزاری برای روایتهای احساسمحور و فردگرایانه است. گاتلیب کمتر به ریشههای فرهنگی، طبقاتی یا جنسیتی مسائلی مثل افسردگی، فقدان یا اضطراب میپردازد. در نتیجه، آسیبهای روانی عمدتاً بهصورت پدیدههایی فردی، درونزاد و قابلحل از طریق بینش شخصی عرضه میشوند.
رویکرد کتاب در بسیاری از لحظات، بیشتر به روایتهای «خودیاری انسانیشده» شباهت دارد تا به رواندرمانی بهمثابه کنش اجتماعی و انتقادی. گفتوگوهای درمانی، اغلب به نقطهی اوج احساسی ختم میشوند، نه پرسش نظری یا تحول ساختاری.
مضمون پنهان: رواندرمانی نئولیبرال
در ظاهر، کتاب در ستایش آسیبپذیری، همدلی و پیوند انسانی است؛ اما در لایههای زیرین، همچنان در چارچوبی نئولیبرال حرکت میکند. در این جهان، رنجها «قابل مدیریت» هستند، رواندرمانگر یک مربی عاطفی است، و بهبود روانی، پروژهای فردی است که با اراده و تعهد حاصل میشود. عوامل اجتماعی، سیاستگذاریهای سلامت روان، یا نقش طبقه و نژاد تقریباً غایباند.
بهعبارت دیگر، شاید باید با کسی حرف بزنی نسخهی ملایمتر همان گفتمان «درونت را تغییر بده تا دنیایت عوض شود» است که در بسیاری از آثار خودیاری تکرار شده. فقط این بار، با دوزی از روایتگری و انساندوستی.
مقایسه با روایتهای واقعیتر درمان
در برابر کتابهایی مثل جلاد عشق اثر اروین یالوم یا حتی آثار انتقادیتر در رواندرمانی، کتاب گاتلیب تصویری نرمتر و بازاریتر ارائه میدهد. برخلاف یالوم که اغلب تناقضات فلسفی و اگزیستانسیال بیماران را بررسی میکند، گاتلیب بیشتر بر لایههای احساسی، روایت فردی و لحظههای احساسی تمرکز دارد. تفاوت این دو رویکرد را میتوان در تقابل دیالوگ تحلیلی و مونولوگ عاطفی دید.
نتیجهگیری: بین اعتراف، درمان و داستانسرایی
شاید باید با کسی حرف بزنی را نمیتوان بهسادگی در دستهی کتابهای روانشناسی علمی یا آثار خودیاری قرار داد. این کتاب مرزی است بین اتوبیوگرافی درمانگرانه، داستانهای شفابخش، و روایتهایی دربارهی رنج. اما این مرز، گاه شفاف است و گاه مبهم. و دقیقاً همین ابهام است که خواندنش را جذاب میکند، اما از جنبهی نظری، آن را محدود میسازد.
پیشنهاد نهایی
اگر دنبال کتابی هستید که رواندرمانی را از زاویهای صمیمی، داستانمحور و انسانی تجربه کند، شاید باید با کسی حرف بزنی گزینهی بسیار خوبی است. اما اگر علاقهمندید رواندرمانی را بهمثابه سازوکار فرهنگی، سیاسی و فلسفی بررسی کنید، پیشنهاد میکنم به سراغ کتابهایی مثل زندگی واکاویشده نوشتهی استیفن گراس یا بر ضد همدلی نوشتهی پل بلوم بروید.
نظری ثبت نشده است. برای شروع یک بحث جدید وارد شوید بحث جدیدی را شروع کنید